زمان مطالعه: 2 دقیقه
داستان های دم عید - باران

داستان های دم عید - باران

داستان های دم عید - باران نویسنده : لیلا شاهپوری ستاره و همسرش صادق بالاخره روز 28 اسفند با تنی خسته از...
داستان های دم عید - باران نویسنده : لیلا شاهپوری ستاره و همسرش صادق بالاخره روز 28 اسفند با تنی خسته از بیمارستان به منزل برگشتند آنها جزء پرستاران بیمارستان هستند . ستاره روزهای سختی داشت , از یک طرف کار بیمارستان و خستگی های خاصی که در آنجا وجود دارد و از طرفی دیگر ادامه تحصیل و دانشگاه و .... صادق هم درست مثل ستاره باید هم درس می خواند و هم خرید خانه را انجام می داد . ستاره و صادق هر کاری می کردند تا برنامه ریزی کنند و خرید عید را انجام دهند ولی متاسفانه هیچ روزی فرصت نشده بود. آپارتمانی را که آنها اجاره کرده بودند پنجره های بزرگی داشت و متاسفانه بخاطر تورم و وامی که داشتند , نمی توانستند کارگر بگیرند و باید در خرج کردن حقوقشان دقت میکردند تا کفاف یک ماه را بدهد . صبح روز 29 اسفند بود که به بازار رفتند و با کلی خرید به منزل برگشتند . تا ستاره مشغول خرد کردن مرغ و گوشت شد , صادق شروع کرد به جارو برقی کشیدن. شب ساعت20:27:07 قرار بود سال تحویل شود , بنابراین دیگر وقتی نبود که صادق استراحت کند . صدای مردم و تردد ماشین ها در خیابان بیشترشده بود انگار که جهان رو به اتمام بود. ستاره پس از کارهایش رو به صادق کرد و گفت : صادق جان ! الان پارچه ها رو میارم تا شیشه ها رو پاک کنی . صادق با تعجب گفت : الان ! ساعت 6 عصر شده !! ستاره نگاهی معنا دار به صادق انداخت و گفت : آخه من هنوز کلی کار دیگه دارم ! بعد از اینکه سفره هفت سین رو چیدم میام و بهت کمک میکنم . آفرین پسر خوب ! تو شروع کن من زودی میام . صادق که چاره ای نداشت و در طی یک سال شیشه ها از بیرون حسابی دودی و کثیف شده بود بنابراین پارچه ها را گرفت و شروع کرد به تمییز کردن شیشه ها. ساعت 20:19 دقیقه است که این زن و شوهر جوان خسته ولی خندان کنار سفره هفت سین نشسته اند با شیشه های تمیز که با صدای 20:27:07 ستاره و صادق خوشحال به همدیگر نگاه کردند که ناگهان صدای رعد و برق و بارش شدید باران بیشتر آنها را به وجد آورد . ستاره و صادق به پنجره های تمیز که حالا بارانی و خیس شده بود نگاه میکردند . پس از دو ماه آسمان آلوده و دودی , حالا باران جلایی به آسمان میداد ولی متاسفانه پنجره های آپارتمان ها گلی و کثیف شده بود , با اینحال ستاره و صادق لااقل با دیدن این باران زیبا سر شوق آمده بودند و کثیفی پنجره ها آنها را دلگیر نکرده بود . سال نو پیشاپیش مبارک .
نظر خود را درباره «داستان های دم عید - باران» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید
ارزیابی مهاجرت
: برای دریافت مشاوره درباره داستان های دم عید - باران فرم زیر را تکمیل کنید

هزینه مشاوره ۳۰ هزار تومان می باشد

پاسخ مشاوره شما ظرف 1 روز کاری در پنل شما درج می شود و پیامک دریافت می کنید


دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.