هواداران عادل فردوسی پور + بیوگرافی
عادل فردوسی پور یکی از چهره های شناخته شده در اجرا و گزارش فوتبال است , با آسمونی همراه باشید تا بیشتر با او آشنا شوید .
نام نام خانوادگی : عادل فردوسیپور
متولد : ۱۰ مهر ۱۳۵۳ در تهران
سمت : روزنامهنگار، مترجم، مدرس دانشگاه، تهیهکننده، مجری تلویزیونی و گزارشگر فوتبال
تحصیلات : کارشناسی ارشد در رشتهٔ مهندسی صنایع از دانشگاه دانشگاه صنعتی شریف
سالهای فعالیت : از ۱۳۷۲ (روزنامهنگار) – از ۱۳۷۳ (گزارشگر فوتبال) – شناختهشده برای مجری برنامهٔ برنامهٔ ۹۰
برنامه تلویزیونی : برنامهٔ ۹۰ از شبکهٔ ۳ سیما
زندگی و تحصیلات عادل فردوسی پور :
عادل فردوسی پور در مهر ماه ۱۳۵۳ در شهرآرا تهران زاده شد. وی اصالتاً اهل شهر رفسنجان در استان کرمان است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی صنایع از دانشگاه صنعتی شریف است. عادل دوران دبستان را در مدرسهٔ ذوقی گذراند و با وجود علاقهٔ بسیارش به فوتبال از درسش دور نشد و دیپلم خود را از دبیرستان البرز با معدل ممتاز گرفت. سرانجام در رشتهٔ مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد و تحصیلات خود را در همین رشته و دانشگاه تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد. او در حال حاضر دانشجوی دکترای مدیریت رسانه دانشگاه تهران است. عنوان پایاننامه کارشناسی ارشد او «پیشبینی نتایج مسابقات فوتبال با استفاده از تحلیلهای رگرسیونی» بود.وی درس زبان تخصصی صنایع را در دانشگاه صنعتی شریف تدریس میکند.
روزنامهنگاری عادل فردوسی پور :
عادل فردوسی پور کار رسانهای خود را در سال ۱۳۷۲، با روزنامهنگاری در روزنامه ابرار ورزشی به سردبیری اردشیر لارودی آغاز کرد. وی در آن زمان، دانشجوی سال سوم کارشناسی بود و در بخش ترجمه صفحه فوتبال خارجی کار میکرد.او پس از قبولی در آزمون گزارشگری صدا و سیما، کمی از روزنامهنگاری فاصله گرفت، اما پس از مدتی با مجله سروش جوان، مجله همشهری جوان و روزنامه جامجم به همکاری پرداخت.او برای مجله ورلدساکر نیز مطلب مینویسد.
گزارشگری عادل فرذوسی پور :
عادل فردوسی پور در پایان سال ۱۳۷۳ پس از چندین بار آزمون به صدا و سیما راه یافت و در ابتدا به گزارش برنامه منتخب ورزشی میپرداخت. فردوسی پور کم کم پیشرفت کرد و توانست بازیهای بهتری را گزارش کند. او پس از گزارشهای خوبش در جام جهانی ۹۸، توانست خود را به همه بشناساند و از آن پس بود که به عنوان گزارشگر بازیهای زنده و مهم انتخاب شد. در آن زمان که تلفظ نادرست نامهای خارجی در گزارشهای فوتبال صدا و سیما زیاد اتفاق میافتاد، او از معدود گزارشگران مسلط به زبانهای خارجی بود.
او در مراسم اهدای توپ طلای فوتبال ایران نیز جایزهٔ بهترین گزارشگر را از افشین قطبی دریافت کرد.
کلید خوردن برنامه ۹۰ توسط عادل فردوسی پور :
برنامه نود، نام برنامهٔ زندهای است که دوشنبه شب هر هفته از شبکه ۳ سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشود. عادل فردوسی پور، بنیانگذار این برنامه بوده و نقش مجری و تهیه کنندهٔ آن را به عهده دارد. موضوع این برنامه دربارهٔ فوتبال ایران است.او در سومین جشنواره تلویزیون جام جم برنده جایزه بهترین تهیه کننده و مجری در بخش ورزش نیز شد.ماهیت برنامه “نود” نقد و بررسی بازی های لیگ و اتفاقات پیرامون فوتبال است.
عادل فردوسی پور سعی می کند برنامه نود را به هیچ کس و هیچ چیز نفروشد و از بهترین دوستش هم انتقاد می کند. او مهارت دارد که وارد ماجراهایی شود که برای افکار عمومی جالب است و متخصص کشیدن مو از ماست است.
نمایش عادل فردوسی پور :
فردوسیپور در سال ۱۳۸۴ با گروه اجرایی نمایش «فنز» به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان همکاری داشت. او در این نمایش صداپیشه یک گزارشگر فوتبال بود. نمایش فنز درباره یک خانواده انگلیسی بود که همگی از طرفداران متعصب تیم منچستر یونایتد بودند. پرویز پرستویی، ترانه علیدوستی، حبیب رضایی، مهتاب نصیرپور و احمد مهرانفر نیز در این نمایش حاضر بودند.
ترجمه عادل فردوسی پور :
عادل فردوسیپور سالها پس از تجربه ترجمه در روزنامه ابرار ورزشی، در سال ۱۳۸۸ قراردادی را برای ترجمه کتاب فوتبال در برابر دشمن که درونمایهای فوتبالی-سیاسی دارد با نشر چشمه امضاء کرد. سایمون کوپر، نویسنده سرشناس فاینانشیال تایمز و خالق اثر فوتبال علیه دشمن چاپ این کتاب را یک سرقت ادبی خواندهاست. وی در نوشته خود آوردهاست:«میخواستم بروم تهران و شخصا با این سارقین ادبی برخورد کنم…»
کتاب دوم فردوسی پور، «کتاب جامع فوتبال» نام دارد که دانشنامهای ۴۰۰ صفحهای و تمام رنگی در مورد فوتبال است. این کتاب ترجمه کتاب «The Football Book» است که برای اولین بار در سال ۲۰۰۸ در انگلستان منتشر شد. کتاب جامع فوتبال در اردیبهشت ۱۳۹۱ و در بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب رونمایی شد. ناشر این کتاب نشر بهشت میباشد.
ترجمه سوم عادل فردوسی پور کتابی است به نام «هنر شفاف اندیشیدن» اثر «رولف دوبلی».این کتاب بر خلاف دو کتاب گذشته در زمینه فوتبال نیست بلکه موضوع آن روشهای مدیریت است. این کتاب در نمایشگاه کتاب سال ۱۳۹۴ تهران توسط انتشارات نشر چشمه عرضه شد که با استقبال بسیار خوبی مواجه گردید.
صداگذاری بازیهای رایانهای عادل فردوسی پور :
فردوسیپور تعدادی از سری بازیهای فوتبال تکاملی حرفهای و فیفا را به زبان فارسی گزارش کردهاست.
عادل فردوسی پور و زلزله آذربایجان :
در آغاز اولین برنامه نود بعد از وقوع زمینلرزههای آذربایجان شرقی (۱۳۹۱) عادل فردوسی پور نظر سنجی برنامه را باتوجه به این حادثه که منجر به کشته شدن و آسیب دیدن شماری از هموطنانمان شده بود، به ابراز هم دردی با هموطنانمان اختصاص داد.”به احترام قربانیان زلزله اخیر یک پیام بدون متن بفرستید” فردوسی پور این گونه از ورزش دوستان خواست که با زلزلهزدگان آذربایجان ابراز هم دردی کنند.عادل يکي از خوش اخلاق ترين و راحت ترين گزارشگران تلويزيون است.
پیام تسلیت عادل فردوسی پور در خصوص حادثه آتش سوزی پلاسکو تهران :
در پی وقوع حادثه آتش سوزی در ساختمان تجاری پلاسکو در خیابان جمهوری تهران جمعی از نیروهای آتش نشانی و هموطنان در اثر فرو ریختن ساختمان و ماندن زیر آوار جان خود را از دست دادند.
تیم برنامه نود جان باختن جمعی از هموطنان و آتش نشانان را در حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو تسلیت می گویند، برای آسیب دیدگان آرزوی سلامتی و برای بازماندگان طلب صبر از درگاه خداوند متعال دارند.
یکی از مصاحبه های عادل فردوسی پور :
برنامه فوتبال بازي کردن هايت همچنان ادامه دارد؟
آره . هر هفته
کجا؟
ورزشگاه انقلاب
با چه کسانی ورزش میکنید؟
دوستهاي قديمي . چند تااز همکلاسي هاي دبيرستان و بچه هاي شريف دانشگاه صنعتي و دوستان ديگر.
چه روزهايي؟
جمعه ها ساعت 12 تا 2ظهر ؛ اما وارد شدن به ورزشگاه براي ديگران مشکل است بخصوص که تازگي ها بيشتر هم سختگيري مي کنند. بايد کارت مجموعه ورزشي انقلاب راداشته باشيد و اينها.
اغلب در حال استراحت کردن هستي . این حرف شما شوخي بود يا جدي گفتي؟ ساعات کاري ات اصلا چطوري هست؟
نه. زياد هم جدي نبود. البته ساعت کاري ثابت که ندارم. بستگي داره ديگه. يک وقت کار ترجمه است براي برنامه جام باشگاه ها و جنگ فوتبال آسيا و بعد هم صداگذاري و غيره. يکشنبه ها و دوشنبه ها هم که بيشتر وقتم را نود مي گيرد. البته يکشنبه کمتر چون 80درصد کار دوشنبه جمع مي شود و کارهاي ديگر.
دانشگاه چطور؟ چه روزهاي کلاس داري؟
راستش اين ترم در دانشگاه کلاس ندارم . تا ترم پيش شريف کلاس داشتم و تدريس مي کردم . همان زبان تخصصي و زبان عمومي . يک وقتهايي هم دانشگاه آزاد و دانشگاه هاي غيرانتفاعي ؛ اما براي ترم بهار کلاس نگرفته ام. يک وقتهايي هم کارهاي مهندسي مي کنم تا يادم نرود. آن هم به صورت پروژه اي .
خودت شرکت مهندسي نداري يا جايي که کار ثابت انجام بدهي؟
نه هيچ وقت بيزنس من نشده ام.
چرا درس را ادامه ندادي؟کنکور دکترا؟
ديگر حوصله اش را ندارم . اصلا اسم کتاب و درس که مي آيد، حالم بد مي شود!
معدلت در دانشگاه خوب بود؟
خوب نبود ، دور و بر 15 بود.
براي شريف همان 15 هم خوب است.
بد نيست ، اما بعد از فوق ليسانس احساس کردم که ديگر انگيزه اي براي درس خوندن ندارم . حوصله اش راندارم.
در حالي که براحتي مي توانستي براي بورسيه شدن هم اقدام کني.
هر جا که امتحان تستي باشد ، براي خودم شانس زيادي قائل هستم . کنکور اگر تشريحي بود ، رتبه ام خيلي بدتر مي شد. چه کنکور ليسانس ، چه کنکور فوق ليسانس . از امتحان تستي هميشه استقبال مي کنم.
زبان انگليسي ات را کجا قوي کردي؟
از همان اول دبيرستان به کلاسهاي زبان مي رفتم . سال آخر دبيرستان چون کنکور داشتم کلاس زبان نرفتم ؛ اما چون در آخرين ترم زبان نمره ام بالاي 97درصد شده بود و مي توانستم بقيه ترمها را مجاني سر کلاس بروم ، رفتم و تا آخر آن کلاسهاي زبان را گذراندم . سال دوم يا سوم دانشگاه بود که اين کلاسها تمام شد. کلاسهاي استادي اش را هم قبول شدم ؛ اما چون کارم توي تلويزيون زياد شده بود، نرفتم سر کلاسهاي زبان آنها درس بدهم .
هيچ وقت فکر نکرده اي بروي خارج از کشور و دوره گزارشگري ببيني؟
نه . هيچ وقت به ذهنم نرسيده . بعدش هم اين کارها بايد از طريق سلسله مراتب انجام شود. از طريق خود تلويزيون . فکرش را نکرده ام.
وسوسه نشدي که به انگليسي يک بازي را گزارش کني؟
چرا تازگي ها خيلي وسوسه شدم که اين کار را بکنم ، اما خيلي سخت است.
امتحان نکردي؟
چرا چند تا بازي را همين طور امتحاني انگليسي گزارش کردم ، اما ضبط نکردم . ببين ، خيلي فرق مي کند. تو بايد براي چنين کاري بتواني به انگليسي فکر کني . اگر فارسي توي ذهنت بياوري ، بعد بخواهي آن را به انگليسي ترجمه کني ، صحنه را از دست مي دهي . البته از لحاظ فرهنگي هم فرق مي کنه . اين قدر که گزارشگران خارجي براحتي از بازيکنان انتقاد مي کنند که ما نمي توانيم بکنيم .
در همين بازي رفت منچستر – رئال ، گري نويل که دو کارته شد، من داشتم از شبکه ESPN مي ديدم ، گزارشگر بازي گفت من مطمئنم خيلي از طرفدارهاي منچستر خوشحال شدند که گري نويل دو اخطاره شد. شما چنين چيزي را در خصوص بازيکن X پرسپوليس يا استقلال بگويي پدرت را درمي آورند. حتي اگر بدترين بازيکن زمين باشد.
البته بعضي از گزارشگرهاي ما سر بازي هاي خارجي که مي شود ، به خوبي از همه بازيکنان و حتي بزرگترين مربيان دنيا ايرادهاي فني مي گيرند ، اما همين کار را ذره اي در بازيهاي داخلي انجام نمي دهند. خوب اين يک جور دوگانگي به وجود مي آورد.
من که خودم سعي مي کنم هر چيزي به ذهنم مي رسد بگويم و تا جايي که نترسم مي گويم . بعضي ها بهشان برمي خورد. بعضي ها چيزهاي ديگري مي گويند. البته خودسانسوزي هم هست بچه ها شايد در ذهن خودشان چيزهايي را سانسور مي کنند که واقعا دليلي هم ندارد.
هيچ وقت نخواسته اي از زبان انگليسي ات استفاده ديگري بکني مثلا ترجمه کتاب يا چنين کاري؟
ترجمه کتاب يک موقع به ذهنم رسيده بود. شايد بعدا اين کار را بکنم . اگر کتاب خوبي به دستم برسد ، تجربه بدي نيست.
الان براي يک گزارش چقدر وقت صرف مي کني؟
بستگي دارد. بين نيم ساعت تا يک ساعت . روزنامه ها ، مجلات خارجي که خودم دارم و اينترنت . الان مثلا براي بازيهاي انگليسي و ايتاليا لازم نيست آدم برود مطالعه زياد بکند. بيشتر بازيکنان را مي شناسي ، اطلاعاتشان را هم هر روز در روزنامه ها و اينترنت مي بيني ، براي هر بازي مي داني چه خبر است.
شده فکر کني يک گزارش سخت است و اذيت شوي؟
چند سال پيش يک بازي بود که اسامي هيچ يک از دو تيم را نداشتيم . در آخرين لحظات ، اسامي دو تيم رسيد. خيلي اذيت شديم .
اگر نمي رسيد ، نمي توانستي گزارش کني؟ بازيکنان را از روي قيافه نمي شناختي؟
يک سري بازيها هستند که مثلا اميد قزاقستان با اميد فلان جا. آدم هيچ احساسي ندارد ، هيچ شناختي هم ندارد.
کجا بود در مورد سوتي هايت صحبت کرده بودي؟
سوتي زياد داده ام . آخرين سوتي توي برنامه هاي با جام جهاني بود که همزمان چون از روي اينترنت خبرها را ترجمه مي کردم ، سوتي هاي زيادي دادم . بهترين سوتي هم اين بود که در يک برنامه حدود 2ساعت تمام با آقاي حاج رضايي بوديم و من موقع خداحافظي گفتم :خوب من از آقاي نصيرزاده که 2ساعت با ما همراه بودند تشکر مي کنم! اصلا آن شب هنگ کرده بودم که رضا جاوداني گفت آقاي نصيرزاده نيستند ، آقاي حاج رضايي هستند.
اگر موقع گزارش تمرکزت را از دست بدهي چي مي شود؟
همه چيز از دست مي رود. اگر حواست پرت شود، بازي ول مي شود و ديگر نمي شود جمعش کرد.
الان نود برايت جالبتر است يا گزارش بازي؟
هر دوتايشان . ولي کلا با نود خيلي حال مي کنم .
يک خورده هم ترسناک است نه؟
آره ، خيلي . ولي همان ترسناک بودنش هم جالب است . همين که يک چيزي بگوييم که دعوا درست شود يک چالشي ايجاد مي کند که جالب است . به نظر من اينها يک ترس لذتبخش دارد. نمي شود تمايز قايل شد ، ولي وقتي بازيها خوب باشند ، گزارش مي چسبد. براي من باشگاه هاي انگليس از همه لذتبخش تر است . اصلا از اين کارم لذتي مي برم که مطئنم در آن رشته اي که درس خواندم ، نمي توانستم اين لذت را ببرم . مثلا اين که در يک شرکت کار کنم . صبح ساعت بزنم تا پنج بعدازظهر. احساسم اين است که هيچ وقت نمي توانستم اينقدر لذت ببرم .
به هر حال کاري که تو داري براي خيلي ها حسرت برانگيز است . متوجه مي شوي چه مي گويم؟
يک کاري که هم هيجان دارد، هم شهرت ، هم عشق . همه چي . من خودم چون خيلي ديوانه فوتبال بودم ، از اول به اين کار خيلي فکر مي کردم .
تازه تو کسي هستي که شايد بيشتر از هر چيز به دليل هوش و اطلاعات و علاقه شخصي در اين کار پيشرفت کرده اي .
ببين من وقتي که در دبيرستان بودم ، اينقدر تند تند حرف مي زدم که هيچ کس حرفهايم را نمي فهميد. الان هم اين مشکل را دارم . بخصوص وقتي که هيجان زده مي شوم جويده جويده حرف مي زنم و کسي نمي فهمد. 8-7 سال گذشته ولي هنوز اين مشکل را دارم . بعلاوه هيچ وقت احساس نکرده ام صداي خوبي دارم . به نظر من اينها هيچ کمکي به رشد من نکرده . چيزي که من متوجه شدم اين است که صدا عادي مي شود. اوايل خيلي ها مي گفتند که صداي من گوشخراش است ، ولي بعد از مدتي نمي دانم صدايم جا افتاد يا آنها عادت کردند.
فکر کردي به اين که يک روز اين کار را کنار بگذاري؟
نه . فکر نکردم .
البته تو اين شرايط را داري که اگر گزارشگر نباشي مي تواني درروي رشته اي که تحصيل کرده اي کار کني ، ولي بالاخره يک روز ممکن است نتواني به کار فوتبال ادامه بدهي .
فکر نکرده ام ؛ اما اگر يک روز نتوانم ادامه بدهم بايد تمام وقت بروم به رشته خودم . قضيه عشق و علاقه است . به نظرم همين کار روزنامه نگاري هم که شما انجام مي دهيد و من هم خودم قبلا انجام مي دادم همين حالت را دارد. يادم مي آيد در روزنامه هم که بودم ، بچه هايي بودند که کار مي کردند، ولي چون از کارشان لذت نمي بردند، براي نوشتن يک مطلب 70 بار کاغذ را خط مي زدند و چيزي هم که مي نوشتند براي خودشان هيچ اهميتي نداشت . فکر کنم در هر کاري اگر علاقه نباشد ، پيشرفت به دست نمي آيد.
مي تواني به 10سال ديگر فکر کني؟
قضيه 10سال نيست . اينجا هر لحظه ممکن است اتفاقي بيفتد و آدم اصلا به آينده اش مطمئن نيست ؛ ولي فکر نکنم خودم هيچ وقت پيشقدم شوم و بگويم من ديگر اين کار را نمي کنم.
در بين برنامه هاي تلويزيوني ، نود براي خودش يک جور ساختار شکني داشت . تو الان از اين بلندپروازي ها نداري . براي کارهاي عجيب و غريب و پروژه هاي رويايي.
با توجه به امکانات موجود نمي شود کارهاي بزرگ کرد. من خودم برنامه هاي خارجي را که مي بينم غصه مي خورم . اين برنامه مجله جام باشگاه هاي اروپا راکه مي بينم پيش خودم مي گويم ، يعني مي شود ما يک روز چنين برنامه تلويزيوني بسازيم . واقعا فوق العاده است . جاي کار براي پيشرفت و کارهاي بهتر کردن هست ، ولي با توجه به امکانات و شرايطي که وجود دارد نمي شود. خيلي سخت است .
به نظر خودت از چند سال پيش که کار را شروع کرده اي ، از نظر کيفي چقدر کارت تغيير کرده است؟
فکر مي کنم خيلي بهتر شده . فکر مي کنم از مرحله بدتر به مرحله بد رسيده ام . يا دارم مي رسم.
خيلي تعارف است . مطمئنم که خودت به چنين چيزي اعتقاد نداري .
جدي مي گويم . مسلما خيلي بهتر شده ام . اما باز هم خيلي جا براي بهتر شدن هست . شايد از خيلي بد رسيده ام به بد و باز هم بايد بهتر بشوم تا برسم به خوب و خيلي خوب . خيلي مانده .هيچ وقت فکر نکرده ام که بهترينم ! اصلا بايد اينجوري نگاه کني . اگر فکر کني کار خوب است و کامل است ديگر So what خب که چي؟ براي چي داري ادامه مي دهي . بايد فکر کني داري رشد مي کني و نقص هايت را پيدا کني تا بتواني بهتر و بهتر شوي.
چند وقت است ازدواج کرده اي؟
7-8 ماه است که رفته ام به خانه خودم و با همسرم زندگي مي کنم . ولي بيشتر از 2سال است که ازدواج کرده ام.
فوتبال نقشي در شکل گرفتن اين زندگي مشترک نداشت؟
نه . ربطي به فوتبال نداشت .
خانمت اهل فوتبال نيست؟
چرا ، ولي فوتبال نقشي در اين ماجرا نداشت.
فعاليت تو در فوتبال با اين وضعيت همسرت را اذيت نمي کند؟
نه ، بالاخره عادت مي کند! چاره اي ندارد.
با شهرت تو چطور ، مشکلي ندارد؟
نه اصلا.
سر تيم هاي مختلف کرکري نداريد ، سر بازيها؟
نه به اين شکل .
ازدواج تاثيري روي کار تو نگذاشته؟
نه . من کار خودم را مي کنم و خيلي برايم جدي است . هر اتفاقي هم بيفتد من بايد فوتبالم را ببينم . همه هم مي دانند. وقتي فوتبال مي بينم ، همه مي دانند که نبايد کاري به کار من داشته باشند.
در جايي مثل انگليس هيچ گزارشگري ابايي ندارد از اين که بگويد طرفدار کدام تيم است . اينجا همه تکذيب مي کنند.
واقعا اينجا فضا اينقدر باز نيست که يک گزارشگر بگويد من قلبا طرفدار کدام تيم هستم . اينجا فوتبال دو قطبي است . اگر بگويي من قرمز هستم ، يا آبي هستم ، نصف مملکت با تو بد مي شود.
اگر يک روز بنا شود همه اعلام کنند که طرفدار چه تيمي هستند ، تو حاضري پيش قدم شوي و به جاي اين که مثل همه بي دليل بگويي طرفدار رنگ نيستي و بي طرفي ، بگويي که مثلا از قديم طرفدار چه تيمي بوده اي؟
نه . نمي توانم بگويم ؛ اما اين را هم بگويم که الان ديگر اصلا برايم فرقي نمي کند. الان من واقعا بي طرفم . حالا يک زماني چرا، ولي حالا اصلا نيستم . اصولا نمي شود. گزارشگر يک ذره هم به يک تيم گرايش داشته باشد ، در کارش تاثير مي گذارد. غيرقابل انکار است.
تو ديگر سينما را هم مثل سابق دنبال نمي کني؟
نه . ديگر اصلا حوصله اش را ندارم . واقعا نمي توانم بنشينم پاي تلويزيون و يک فيلم را تا آخر ببينم . الان برايم جشنواره تا جشنواره شده که فيلم ببينم . قبلا خيلي خوره تر بودم . الان بهترين فيلم هم که باشد حوصله اش را ندارم . فقط مجلات سينمايي را مي خوانم.
يعني در يک سال اخير هيچ فيلمي نديده اي؟
چرا. در جشنواره فجر چند تا فيلم ديدم که خوب نبود. فيلمهاي روي پرده را در تعطيلات عيد ديدم . . The OTHERS را پارسال در سينما سپيده ديدم که خيلي خوب بود.
خارج هم مي روي ، نمي روي در سينما بنشيني فيلم ببيني؟
نه . هيچ وقت نشده . زياد هم که سفر خارج نرفته ام .
چند بار رفتي؟
فقط سيدني و بوسان . يک سفر هم قبلا به امارات رفته بودم که کاري نبود ، يعني از طرف تلويزيون نبود.
يک بازي اروپايي را نرفته اي در ورزشگاه ببيني؟
نه . خيلي دلم مي خواهد. هر بازي هم که باشد فرقي نمي کند. دلم مي خواهد بروم انگليس يک بازي را در استاديوم ببينم .
چرا نمي روي؟
زورم نمي رسد اگر پولش برسد حتما مي روم .
فکر نمي کني به خاطر فوتبال از زندگي عقب افتاده اي؟
نه . نگاه مي کنم به طور متوسط از بقيه بچه هاي که با آنها همکلاس بوده ام ، عقبتر نيستم . خوشبينانه که نگاه کنيم عقب نيفتاده ام !
دیدگاه های این مطلب
تمام برنامهاش با هدف دنبال میشه وسعی داره اونچیزی که مورد قبول خودش هست رو به مردم القا کنه بسیار ادم بیخودی هست واشکارا از تیم محبوبش طرفداری میکنه ودربرنامش به شعور مردم بی احترامی میشه
این همه درآمد دولت به کجا میرود؟
از لحاظ میزان ذخایر نفتی سومین کشور دنیا هستیم. در گاز هم دومین کشور دنیا هستیم. ده درصد معادن دنیا (فلزات، سنگ های قیمتی و …) هم در ایران است. دولت این همه درآمد دارد و با این حال همیشه ناله می کند و از مردم میخواهد که از دریافت یارانه انصراف بدهند.
مبلغی را کارت به کارت میکنید و 900 تومان از حسابتان کم میشود. میخواهید ببینید در کارت بانکی چقدر پول دارید 125 تومان از حسابتان کم میشود. حساب کنید در کل کشور چه درآمد بزرگی برای دولت ایجاد میکند.
جمع هزینه های دریافت گذرنامه 150 هزار تومان است. یک خانواده 4 نفری باید 600 هزار تومان بپردازد تا گذرنامه بگیرد و اگر بخواهد توسط پرواز هوایی از کشور خارج شود باید عوارض خروج هوایی که آن هم نفری 150 هزار تومان است را بپردازد. یعنی برای چهار نفر مبلغ یک میلیون و دویست هزار تومان پرداخت می شود برای هیچ چیز.
هزینه بیمه کردن اتومبیل سواری حدود یک میلیون تومان است. هزینه دریافت گواهینامه پایه یک هم یک میلیون تومان است.
درآمد جرایم رانندگی چقدر است؟ از یکی از سربازهایی که در چهارراهها جریمه می کنند بپرسید که امروز چقدر جریمه نوشته. با کمال تعجب رقمی مثل 12 میلیون تومان را خواهید شنید. ببینید در کل کشور چقدر می شود!
با این حال، دولت پول ندارد و همیشه از مردم می خواهد که از دریافت یارانه انصراف بدهند و مرتبا بهای برق، گاز و آب را افزایش می دهد.
قیمت بنزین و گازوئیل یکدفعه افزایش داده شد. قیمت بنزین در مدتی کوتاه از صد تومان به هزار تومان رسید. چقدر درآمد دولت افزایش یافت!
به قبض آّب، برق، گاز یا تلفن دقت کنید. ببینید روی یک قبض چند نوع مالیات و عوارض نوشته شده! در مغازه ای که سه عدد یخچال دارد مبلغ قبض برق به یک میلیون تومان می رسد.
افراد خیر چقدر به دولت کمک می کنند و کارهای دولت را انجام می دهند؟ کمیته امداد چقدر درآمد دارد؟
درآمد حاصل از کشت و صنعت مغان، ذوب آهن اصفهان، تراکتور سازی تبریز و سایر کارخانه های نیمه دولتی چقدر است؟
و همچنان دولت پول ندارد و مردم از منت کشیدن برای ماهی 45 هزار تومان خلاصی ندارند.
کسی که می خواهد خانه ای بسازد باید مبلغ گزافی مثلا 100 میلیون تومان به شهرداری بپردازد. کسی که مغازه می سازد مبلغ بزرگ تری مثلا 300 میلیون تومان باید بپردازد. خلافی هایی که از ساخت و سازهای بدون مجوز دریافت می شود، هزینه های انشعابات آب، برق و گاز، عوارض سالیانه مسکن، عوارض سالیانه خودرو، عوارض نصب تابلوهای تبلیغاتی …. مواظب باشید دود از کله تان بلند نشود.
عوارضی که در اتوبان ها از سواری ها و کامیون ها دریافت می شود مانند چاپخانه ای است که شب و روز پول چاپ می کند. کامیونی که از تبریز به راه می افتد تا به تهران برسد 60 هزار تومان عوارض می دهد. همین طور در مسیر اصفهان، بعد در مسیر شیراز، بعد بندر عباس، در مسیر برگشت هم همان مبالغ را دوباره پرداخت می کند و این همه بر قیمت جنسی که در کامیون حمل می شود افزوده می گردد. حتی در تنگه هرمز نیز از کشتی ها عوارض گرفته می شود.
خودروسازان، ماشین های سواری را که به قیمت کم تر از 10 میلیون تومان تمام می شود به قیمت بالای 30 میلیون تومان به مردم می فروشند. کامیون ها و تریلی ها را هم که خدا می داند.
در اکثر خیابان ها پارکبان وجود دارد و برای نیم دقیقه پارک کردن ماشین باید هزینه بپردازید. هر پارکبان روزانه مبلغی حدود 100 هزار تومان به دولت می پردازد. ببینید در کل کشور چقدر می شود.
به هر پارک یا ترمینالی که با ماشین بروید باید ورودیه پرداخت کنید. همین طور است شهرک های نمایشگاهی.
ارث نیز شامل مالیات می شود و در حدود 30 درصد مبلغ ریالی ارث به دولت پرداخت می شود.
با این وجود، دولت بی پول است و از مردم می خواهد که از دریافت یارانه انصراف بدهند و نان را گران می کند.
کسی که برای موردی مثل چک برگشتی شکایت می کند باید به مبلغی مثلا پانصد هزار تومان تمبر باطل کند. هر چه مبلغ مورد شکایت بیشتر باشد مبلغ تمبرهای باطل شده نیز بیشتر می شود و مثلا باید به قدر پنج میلیون یا ده میلیون تومان تمبر باطل کند. بعد دادگاه تشکیل می شود و فرد محکوم را دولت جریمه می کند. یعنی هر دو طرف را دولت سرکیسه می کند اما خدا می داند که حقدار چه موقع به حقش خواهد رسید.
گمرک چقدر درآمد دارد! یکی برای وارد کردن ماشین 100 میلیون تومان هزینه گمرک پرداخت می کند. برای هر کالایی که وارد می شود درصدی باید پرداخت شود. چقدر واردات وجود دارد! چه رقم بزرگی می شود! سپس کالاهای فوق را وارد کننده به عمده فروش می فروشد و 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده می دهد. عمده فروش به خرده فروش می فروشد و 9 درصد مالیات می دهد. خرده فروش به مصرف کننده می فروشد و 9 درصد مالیات می دهد. چه اجناس خارجی و چه اجناس تولید داخل هر چند بار که دست به دست شوند برای هر بار 9 درصد مالیات پرداخت می شود. تصور کنید که چه درآمد بزرگی برای دولت ایجاد می شود و این باعث می شود قیمت اجناس تا چند برابر افزایش یابد!
لذا کارخانهها مواد اولیه را به قیمت بسیار گرانی تهیه می کنند و نیز مبلغ زیادی برای برق، گاز و آب (که بصورت تصاعدی محاسبه میشوند) میپردازند و عوارض جادهای حمل و نقل کالا و مالیاتی که کارخانه میپردازد و بیمه ای که برای کارگران، خودروها و … پرداخت میشود که همهشان به جیب دولت میرود سبب میشود که قیمت محصولی که تولید میکنند بسیار زیاد شود و به دنبالش میزان فروش کاهش می یابد و ناچار میشوند حقوق کمی به گارگرها بپردازند و تعداد کارگرها را به حداقل برسانند و یا واحدهای تولیدی را تعطیل کنند. بسیاری از مردم حداقل حقوق را دریافت می کنند اما نوبت به دولت که میرسد میگوید موادی که از معادن استخراج میشوند، بنزین، گازوئیل، تولیدات پتروشیمی، میل گرد، تیرآهن و … باید به قیمت جهانی به مردم فروخته شوند اگرچه به قیمت بسیار پائینی تولید میشوند.
مردم ایران با بسته شدن راه های درآمد شان به ناچار سرمایه شان را به بانک ها منتقل می کنند تا از سود سپرده بانکی استفاده کنند که برای از بین بردن این درآمد نیز دولت مرتبا به بانک ها دستور می دهد که سود سپرده ها را کم کنند.
از تمامی این ها که گفتیم بگذریم. در حرم امام رضا چندین محل جمع آوری نذورات وجود دارد. یکی چک می دهد، یکی گردن بندش را می دهد، یکی پول نقد می دهد، دیگری به حساب واریز میکند. خلاصه این که با درآمد شهر مشهد می توان یک مملکت را اداره کرد. من از یکی از جمع آوری کنندگان نذورات پرسیدم که این پول ها به کجا می روند؟ او جواب داد: “به اداره بهزیستی”.
ولی می دانیم که بهزیستی همیشه با کمبود بودجه مواجه است و اگر افراد خیر کمک نکنند نمی تواند اموراتش را اداره کند!
قم چقدر درآمد دارد؟ جمکران چقدر؟ شاه عبدالعظم چقدر؟ چندین هزار امامزاده وجود دارد، درآمدشان چقدر می شود؟ فکر می کنم از کله تان دود بلند شد.
چقدر ملک در اختیار سازمان اوقاف است؟ از کرایه این املاک چقدر درآمد دارد؟ سازمان اوقاف در سال 1385 بیش از 7400 ملک و بیش از 58 میلیارد تومان درآمد داشت و حالا درآمدش بیشتر از 4 برابر آن سال است.
چقدر خمس و زکات جمع می شود؟ مال امام چطور؟ همه مردم ایران فطره می دهند، چقدر می شود؟ خلاصه اینکه اگر یک از میلیون درآمدهای اماکن متبرکه و فطره به فقرا داده می شد، یک نفر فقیر در ایران پیدا نمیشد.
این که مال مردم را پاک می کنند خیلی جالب است. می گوید 10 میلیون تومان بده به من تا دارایی هایت پاک شوند. همه میدانیم صحیح این است بگوید: «به کسانی که ظلم کرده ای حق شان را بده تا دارایی هایت پاک شوند». این یعنی اینکه تمامی این تشکیلات به منظور دزدی کردن طراحی و ساخته شدهاند.
حال به اینجا می رسیم که این درآمدها به کجا میروند. واضح است که این همه سرمایه اگر در داخل کشور می ماند حالا ایران از آمریکا هم ثروتمندتر بود. پس به خارج از کشور میرود. به جیب کسانی که دنیا را اداره میکنند.
چه کسانی دنیا را اداره میکنند؟
زمانی بود که کشورهای اروپایی با روشهای قدیمی دنیا را استعمار میکردند. متوجه میشوند که نگهداری آن همه سرباز در کشورهای مختلف هزینه بسیار زیادی دارد و بهتر است بجای آن، در حکومتها و مذاهب نفوذ کرده و از این طریق استعمار کنند. بعد انقلاب ساختگی فرانسه را به راه می اندازند و سپس شاههای اروپایی به ظاهر از قدرت کنار میکشند و ادعا میکنند که مقامی تشریفاتی هستند و در اداره مملکت نقشی ندارند و این دروغی بیش نیست و دولتها توسط آن ها اداره میشوند چون آنها سرمایه غیر قابل تصوری دارند و برای تمامی امور دولتهای دنیا برنامه ریزی و اعمال نفوذ میکنند. هم اکنون دنیا توسط خانواده های سلطنتی اروپایی و تعدادی خانواده یهودی اداره میشود که بارزترین آنها خانواده یهودی روچیلد (Rothschild) در انگلستان و خانواده سلطنتی انگلستان است. ملکه انگلستان (الیزابت دوم) سه میلیون هکتار زمین در کشورهای مختلف دارد. شاید این گفته را شنیده باشید: “در زمینهای متعلق به انگلستان آفتاب غروب نمیکند”.
این خانواده ها از 100 سال قبل برای همه چیز برنامه ریزی کردهاند و تمامی حکومتهای دنیا برای آنها کار میکنند. دولتها ملتها را میچاپند و به آنها میفرستند. بانکهای سوئیس را هم ایجاد کردهاند که آشکار نمیکنند که چه سرمایههایی را در آنجا تلنبار میکنند.
روشی که برای اداره تمامی دنیا استفاده میشود این است که دولتها با افزایش مالیاتها، عوارض، قبوض و … ملت ها را میچاپند و روز به روز راههای درآمد برای مردم بسته میشوند. این وضع در اروپا حتی شدیدتر از ایران است و اروپاییها 70 درصد درآمدشان را مالیات میدهند. برای نگه داشتن ماشین در پارکینگ خانه شان باید مالیات بدهند. اگر اتومبیلی بخرند باید به اندازه قیمت آن مالیات بپردازند و …
جالب این است که برای کشورهای اروپایی برنامه ریاضت اقتصادی هم تدوین میکنند تا دولتها مردم را بیشتر از این هم بچاپند. برای ما هم برنامه اقتصاد مقاومتی را مینویسند. هر دو برنامه توسط یک نفر طراحی شده.
برای اینکه دولتهای دنیا بتوانند خفقان ایجاد کنند و مردم دنیا جرات اعتراض به دولتها را نداشته باشند، بطور مداوم جنگ و وحشت در دنیا تولید میکنند. زمانی جنگ سرد را بین آمریکا و شوروی سابق تولید کرده بودند. سران حکومت شوروی اعضای فراماسونری بودند. بعد از جنگ سرد هم نوبت آن رسید که از مسلمانان برای ایجاد رعب و وحشت استفاده کنند. طالبان، القاعده، داعش، حکومت جمهوری اسلامی ایران و … همگی تولید شده اند تا عامل ایجاد وحشت و ترس باشند و جنگ بین اسرائیل و حماس نیز در همین راستا است.
از روزی که استعمارگران تصمیم گرفتند که از سربازان استفاده نکنند، جاسوسهایی را به مجامع مذهبی تمامی دنیا فرستادند و کم کم هدایت طرز فکر و ایدئواوژی مسلمانان را به عهده گرفتند. تعدادی خانواده یهودی در زمان حکومت عثمانی مسلمان شدند تا بتوانند در حکومت و مجامع مذهبی نفوذ کرده و در جهت براندازی امپراطوری عثمانی و ترویج افکار خرافی تلاش کنند. هم اکنون نوادههای آنها در تمامی کشورهای اسلامی شریانهای اقتصادی را در دست دارند و دولتهای اسلامی کاملا تحت کنترل این یهودیها هستند. دولتهای اسلامی را وادار میکنند تا در جهت ترویج افکار خرافی، تحریک مسلمانان بر علیه دنیا و تولید تروریست سرمایه گذاری های کلانی بکنند.
شما ملاحظه می کنید دولت ادعا می کند که دچار کمبود بودجه است. اما عاشورا که میرسد پلاکاردهای پلاستیکی خیلی بزرگی که توسط دستگاه های مدرن و با هزینه بسیار زیادی چاپ شدهاند در سرتاسر خیابانهای تمامی شهرهای ایران نصب میشود.
اگر به سخنان خامنهای دقت کنید متوجه میشوید که همیشه از جنگ، دشمن، مکر، حیله و استکبار جهانی سخن می گوید. اما درست این است که بگوید که تا حالا هرچه شده را فراموش کنید و بیائید در صلح زندگی کنیم. اسلام دین رحمت است.
تمامی دنیا با این سیستم اداره میشود که مثلا در ایران مردم عادی در سختی زندگی میکنند اما هنگامی که جذب سپاه، بسیج و سایر ارگانهای اسلامی میشوند منافع بسیاری نصیبشان میشود. مردم تمامی کشورهای دنیا به سختی پول در میآورند اما وقتی که جذب گروههای اسلامی میشوند کمکهای فراوانی دریافت میکنند. در حقیقت این خانوادههای یهودی که دنیا را اداره می کنند، تلاش میکنند تا کل دنیا را مسلمان کنند. چرا؟ جواب را مرحوم حسین پناهی داده:
«اینکه شما در خانه چه برنامهاى میبينيد به ما مربوط است، اینکه در خيابان چه میپوشيد به ما مربوط است، آنچه مینوشید و آنچه میگوئید به ما مربوط است!
با چه کسى بيرون ميرويد به ما مربوط است،
چه دینی داريد و چگونه آرایش ميکنيد به ما مربوط است؛
اما …
امنيت، قدرت خريد، کيفيت تحصيل، آينده فرزندانتان، تفريح جوانانتان، امنيت راهها، مشکل مسکن و بقيه موارد:
به ما مربوط نیست»
یعنی در هر کشوری که حکومتش اسلامی میشود دولت مجوز پیدا میکند که در همه چیز مردم دخالت کند اما خودش در مقابل هیچ چیزی پاسخگو نباشد.
در تمامی کشورهای دنیا مردم در سختی زندگی میکنند اما وقتی که مردم جذب گروههای اسلامی میشوند منافع بسیاری نصیب شان میشود و به این نتیجه میرسند که در راه درستی قدم گذاشته اند. در ادامه این روند، مردم را از گروههای اسلامی به تدریج به گروههایی مثل داعش و طالبان جذب میکنند. در گروههای تروریستی حقوق زیادی مثل 10 هزار دلار در ماه دریافت می کنند. ملاحظه می کنید که داعش روز به روز پیشرفت میکند. یک روز به مصر حمله میکند. فردا شهری را در یمن تسخیر میکند و ….
در کشورهای اسلامی خرافات ترویج میشود و گروههای تروریستی هم به کشتن مردم خرافی تحریک میشوند تا همیشه مسلمانان درگیر جنگ و بمب گذاری باشند.
در طول تاریخ، تولید خرافات، همیشه پر درآمدترین شغل بوده. این درآمد باعث شده که پیغمبر را معصوم کنند، 12 تا امام تولید کنند، آنها را هم معصوم کنند، مراجع تقلید و رساله تولید کنند، چند صد هزار امام زاده بسازند، ولی فقیه تولید کنند، برای دنیا منجی بسازند و …
شما در قران حتی یک کلمه در مورد اینها نمیتوانید پیدا کنید. خدا با هیچ کس رودربایستی ندارد و اگر پیامبر یا کس دیگری معصوم بود در قران ذکر میشد. همچنین اگر امامی وجود داشت نامش گفته میشد. در قران گفته شده که از ولی تان پیروی کنید و با استناد به آن تفسیر میکنند که پیامبر، امامان و رهبر مسلمانان معصوم هستند. این گفته مثل این است که به کودک گفته می شود که به حرف پدرش گوش کند یا به مردم گفته میشود که از مسئولین پیروی کنند. این به معنی معصوم بودن پدر یا مسئول کشور نیست.
پیامبر 21 عدد زن رسمی داشت. موقتها را خدا میداند. در 54 سالگی با عایشه 9 ساله ازدواج کرد. در آیه 50 سوره احزاب هم اجازه داده شده که زنهای مومن، بدون پرداخت مهریه به پیامبر حلال شوند. امامها هم هر کدام شان بطور متوسط 50 تا زن داشتند. نکته اینجاست که آدم معصوم از عهده یک زن به سختی بر میآید. پنجاه تا زن و عصمت چطور یکجا جمع میشوند؟
در آیه سوم سوره مائده ذکر شده که امروز دین تان را کامل کردم. یعنی تمامی مسائل دینی در قران بیان شده. از این آیه میتوان فهمید که بغیر از قران و پیامبر، هر چیز دیگری که بنام دین تولید شده فقط برای این بوده که دزدها بتوانند دزدی کنند.
استدلال می کنند که باید کسی باشد که راه را نشان دهد. در پاسخ باید گفت که این جهان محل امتحان است. هر کسی باید قران و هر آنچه را که لازم است مطالعه کند و بر اساس تصمیمی که در برابر مشکلات گرفته میشود ارزش اشخاص مشخص میشود. اگر کسی باشد که همه چیز را از خدا بپرسد و به مردم بگوید مثل این است که معلم یک نفر را آورده تا در جلسه امتحان به شاگردها تقلب برساند.
امروزه سکان کشتی تولید خرافات به دست یهودیها افتاده و میلیونها صفحه تفسیر نوشته شده تا ثابت کنند که امامها معصوم بودند. برای سنیها هم برعکس این تفاسیر را میبافند تا همیشه جنگ و اختلاف بین شیعه و سنی حاکم باشد.
این یک برنامه ریزی است که امام حسین یا امام رضا را این طور بزرگ و معصوم کردهاند تا راه باز شود برای معصوم کردن مرجع تقلید و ولی فقیه و در آخر نتیجه این میشود که هرچه مرجع تقلید یا ولی فقیه میگوید سخن خداست و مردم نباید در مورد دستورات مراجع تقلید یا ولی فقیه فکر کنند بلکه باید بدون چون و چرا اطاعت کنند.
از آن طرف هم به داعش میگویند که شیعه کافر است و انسان را در حد خدا بزرگ میکند. بدین گونه انگیزه بزرگی برای داعش ایجاد میشود تا حرمهای شیعه را منفجر و شیعهها را قتل عام کند.
مرتبا تبلیغ میکنند که فلان افراد بیمار از امام رضا شفا گرفتند. اما اگر به آمار نگاه کنیم میبینیم که بیشترین موارد ابتلا به سرطان دنیا در ایران رخ میدهد و ایران از لحاظ میزان بروز بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی در صدر دنیا قرار دارد. اگر تنها یک مورد بیماری مثلا قطع نخاع توسط آزمایشات و تصویر برداری پزشکی تائید میشد و پس از رفتن به حرم امام رضا توسط آزمایشات و تصویر برداری پزشکی تائید میشد که فرد مذکور شفا یافته، در کتب پزشکی جهان توصیه میشد که برای درمان آن بیماری از حرم امام رضا استفاده شود.
این خانواده های یهودی، تمامی کشورهای دنیا را به این شکل اداره میکنند که در کشورهای مختلف تشکلهایی مثل حسینیه، هیئت عزاداران اباعبدالله الحسین، فراماسونری، کابالیسم، شیطان پرستی و … را تولید میکنند. در این تشکلها تعدادی جاسوس را به عنوان نماینده خدا معرفی میکنند که دائما در تماس با خدا هستند و گفتههای خدا را به مردم میرسانند. تعدادی افراد عوام پیدا میشوند که این گفتهها را قبول میکنند و کاملا مرید آن جاسوسها می شوند. مقامات اجرایی کشورها (وزرا، رئیس جمهور و روسای ادارات) از میان این افراد عوام انتخاب میشوند. بعد جاسوسها از زبان خدا به افراد عوام می گویند که چطور کشور را اداره کنند.
نمونه بازر این نوع مدیریت، آقای احمدی نژاد است که در کابینه اش یک صندلی خالی و متعلق به امام زمان بود. احمدی نژاد گفته بود: “امام زمان هر روز میآید و به کارهای دولت نظارت میکند و کشور را در مقابل دشمنان محافظت میکند”.
امام زمان مرتبا از احمدی نژاد میخواست که یارانه پرداختی به نان، آب، برق، گاز و … قطع شود، قیمت بنزین، گازوئیل، فلزات، محصولات پروشیمی و … افزایش یابد و به قیمت جهانی برسد. مالیاتها، عوارض و هرآنچه که از مردم گرفته میشود افزایش یابد تا بودجه دولت افزایش یابد، به نفت وابسته نباشد و مملکت پیشرفت کند. احمدی نژاد مطابق برنامههای امام زمان عمل کرد، روحانی هم همان مسیر را ادامه میدهد غافل از اینکه این سرمایهها به بانکهای سوئیس منتقل میشوند و در دست دولت نمیمانند.
به جرج واشنگتن (نخستین رئیس جمهور آمریکا. او فردی فراماسون بود) گفته بودند که واشنگتن شهر خدا است و خدا در این شهر فرود خواهد آمد. جورج واشنگتن را هم پیامبر خدا کرده بودند. همانطور که احمدی نژاد را یکی از 313 نفر اصحاب امام زمان کردند.
مسئولین رده بالای کشور آمریکا در سازمان فراماسونری انتخاب میشوند. مجسمهها و نمادهای فراماسون در کاخ سفید و بسیاری از میادین واشنگتن ساخته شده و حتی روی دلار چاپ شدهاند تا در ذهن افراد فراماسون جنبه مقدس پیدا کنند. بدین شکل به برنامه هایشان جنبه مقدس و الهی میدهند تا افراد عوامی که از فراماسونری به قدرت میرسند تصور کنند که افراد برگزیده خدا هستند و بدون چون و چرا برنامههای خدا را که توسط سازمان فراماسونری در اختیارشان قرار میگیرد اجرا کنند.
در ایران نیز برنامه مشابهی انجام میشود و افراد عوامی که به قدرت میرسند تصور میکنند که افراد برگزیده خدا هستند و بدون چون و چرا برنامههایی که به اسم خدا و امام زمان دیکته میشود را اجرا میکنند.
شما میبینید که مطهری، شریعتی، طالقانی، مفتح و سایر افراد سیاسی که فهم و شعور داشتند را به شکل مرموزی کشتند چون میدانستند که نمیتوانند برنامههایشان را روی آنها پیاده کنند.
پر واضح است که کشور ثروتمندی مانند ایران، اگر توسط ملاها و این افراد عوام که هیچ اطلاعی از علم سیاست، اقتصاد، مدیریت و … ندارند اداره میشد، در عرض یک روز حکومت را از دست میدادند. این ها ظاهر حکومت هستند. در واقع حکومت توسط خانوادههای یهودی اداره میشود.
گروه های جاهلی مانند داعش یا طالبان اگر حمایت کننده نداشته باشند و راه و روش را به آنها نشان ندهند، خود به خود از بین می روند اما ملاحظه می کنید که این گروهها به سرعت پیشرفت میکنند.
اگر در گوگل کلمات دلار و 11 سپتامبر را به زبان انگلیسی وارد کرده و دکمه جستجو را بزنید تصاویر دلارهای تا شده را نشان میدهد که روی اسکناس 5 دلاری نقاشی برج دوقلو، روی 20 دلاری نقاشی آتش گرفتن برج دوقلو و روی 50 دلاری نقاشی فرو ریختن برج دوقلو چاپ شده. یعنی قبل از چاپ شدن دلار، نقشه 11 سپتامبر را کشیده بودند چون میدانستند زمانی خواهد رسید که در آمریکا بیلیونرهای جدیدی ظهور خواهند کرد که موی دماغ این خانوادههای یهودی خواهند شد. برنامه این بود که آن بیلیونرها توسط مسلمانها کشته شوند.
لازم است متذکر شوم که هر نهضت، انقلاب، جنگ و رکودی که در جهان رخ میدهد توسط این خانوادههای یهودی طراحی و تولید شده. مثلا برای شروع انقلاب اسلامی، کارتر (رئیس جمهور آمریکا) دست در دست فرح و شاه دست در دست همسر کارتر، رفتند و بر سر میزی نشستند که رویش لیوان مشروب بود. این را از تلویزیون ایران پخش کردند و جرقه انقلاب را زدند. بعد از آن هم هیچ کس خمینی را نمیشناخت. مردم در طول روز به تظاهرات میرفتند و شب به رادیو بی بی سی انگلستان گوش میدادند. شاه هم روی بی بی سی پارازیت پخش میکرد. خمینی را بی بی سی به مردم شناساند و مرتبا پیامهای خمینی را به مردم میرساند و میگفت که فلان روز، مردم فلان شهر تظاهرات کنند. یعنی انقلاب اسلامی نتیجه عمل بی بی سی بود.
بعد از انقلاب هم فرماندهان ارتش و عده زیادی را اعدام کردند. برنامه این بود که فرماندهان ارتش اعدام شوند تا صدام جرات پیدا کرده و به ایران حمله کند. پیامبر پس از فتح مکه، مشرکین و دشمنانش را بخشید. صحیح این بود که خمینی هم بعد از پیروزی انقلاب، فرمان عفو عمومی میداد.
بعد از آن هم عراق به ایران حمله کرد. بعد از 6 ماه صدام متوجه شد که اشتباه بزرگی مرتکب شده و چندین کشور واسطه شدند تا غرامت ایران را بپردازند و جنگ خاتمه پیدا کند اما ایران راضی به صلح نشد یعنی از 8 سال، شش ماه عراق مقصر بود، هفت و نیم سال هم ایران راضی به صلح نمیشد. میگویند خمینی راضی به صلح نمیشد چون خاک کشورمان در دست عراق بود اما این گفته صحیح نیست چون هنگامی که او به صلح راضی شد نیز مقدار زیادی از خاک کشورمان در دست عراق بود. هنگامی که آمریکا به عراق حمله کرد صدام خاک ایران را پس داد.
مسئله اینجاست که هفت و نیم سال از هشت سال را ایران مهاجم بود و حالا مدعی هستیم که کسانی که در جنگ کشته شدهاند شهید هستند. مردم از بیچارگی نمیدانند چه کنند، دولت هم حقوق مردم را به خانواده شاهد و جانبازان میدهد. بیست و هفت سال از پایان جنگ گذشته و هنوز هم سهمیه های رزمندگان، جانبازان و اسرا برقرار است و بیشتر هم میشود. عراق را هم دوست شماره یک ایران میدانند. دوست شماره دو هم روسیه است که صدام را تجهیز میکرد.
مطلب دیگر این که این خانواده های یهودی حتی به خود یهودیها هم رحم نمیکنند. این ها مسبب جنگهای اول و دوم جهانی بودند. کشتن یهودیها در جنگ دوم جهانی هم جزئی از دستور کارشان بود که آن را “هولوکاست” نامیدند و بهانهای است تا در کشورهایی مثل آمریکا مالیات پرداخت نکنند و هر قدر که میتوانند زور بگویند.
این که خامنه ای میگوید: “اسرائیل محو خواهد شد” برنامه ای است که توسط این خانوادههای یهودی طراحی شده. اینها اسرائیل را در نقطه حساس مسلمانها ایجاد کردهاند تا برای مدت درازی جنگ و خونریزی ایجاد شود و در آخر هم یهودیهای مقیم اسرائیل به این نتیجه خواهند رسید که نمیتوانند تا ابد جنگ کنند و اسرائیل را ترک خواهند کرد.
بدین ترتیب هولوکاست دوم که عبارت از نابودی اسرائیل است رخ خواهد داد تا بهانهای باشد در دست این خانوادههای یهودی برای زورگویی و پرداخت نکردن مالیات.
این که خمینی گفت: “نظام سوسیالیستی شوروی فرو خواهد ریخت” و اینچنین هم شد بیانگر این است که آن خانوادههای یهودی برنامه شان را از زبان خمینی میگفتند تا او را در نظر مردم جهان به اسطوره و فردی ملکوتی تبدیل کنند. علائم ظهور امام زمان را نیز بر طبق برنامههایشان تدوین کردهاند تا در زمان مناسب، فردی را به عنوان امام زمان معرفی کنند و به بهانه برقراری عدالت در دنیا، مردم را به جنگ بکشانند.
سرکردگان شوروی سابق و روسیه کنونی اعضاء فراماسونری بوده و هستند و سناریویی که با هماهنگی آمریکا بازی کردهاند و میکنند این است که هر جا جنگی رخ میدهد آمریکا به یکی از طرفین و شوروی به طرف مقابل کمک میکند تا هر چه ممکن است جنگ به درازا بکشد و کشور درگیر جنگ به مخروبهای تبدیل شود مثل سوریه.
بلشویکهای روسیه یهودی هستند. مارکز و انگلز که مکتب کمونیسم را ابداع کردند نیز یهودی بودند. چند تا از خانوداههای یهودی که دنیا را اداره میکنند ساکن روسیه هستند و حکومت شوروی سابق و روسیه کنونی توسط آنها اداره میشد و میشود.
حال به اینجا می رسیم که چرا این خانوادههای یهودی عاشق جنگ، خونریزی، رکود و تحریم هستند؟ این موضوع دو علت دارد. یکی اینکه جنگ سبب فقر و فقر سبب ایجاد ملتی جاهل و خرافه پرست میشود. چنین ملتی ملاها و مراجع تقلیدش را پرستش میکند و این خانوادههای یهودی برنامههایشان را از طریق ملاها و مراجع تقلید اجرا میکنند. دوم اینکه رشد اقتصادی کشورها سبب تولید بیلیونرهای جدیدی میشود که آنها هم میخواهند با نفوذ در دولتها، سیاستهای خودشان را پیش ببرند. این خانوادههای یهودی با ایجاد رکود سبب میشوند که بیلیونرها سقوط کنند و به گرد پای آنها هم نرسند.
چرا هیچ جا سخنی از این خانوادههای یهودی گفته نمیشود؟ علتش این است که اینها مالک رسانهها، استودیوهای فیلم سازی بزرگ دنیا و اینترنت هستند و اطلاعات از فیلترشان عبور میکند و بعد منتشر میشود. همچنین مالک بانکها و شرکتهای بزرگ دنیا مثل شرکتهای بیمه گر، تولید مواد خام و داروها، بازارهای سهام، سیاستمدارها، دولتها، سرویسهای اطلاعاتی و جنایات سازمان یافته هستند.
بانکهای بزرگ بین المللی متعلق به آنها است. قسمتی از سرمایههایی را که از دولتها میدزدند به این بانکها منتقل میکنند و سپس همان پول را به دولتها وام میدهند و دولتها رفته رفته در باتلاق بدهی فرو میروند. دولت آمریکا حدود 17 تریلیون دلار بدهی دارد.
در تمامی کشورهای دنیا بسیاری از افراد معروف عضو سازمان فراماسونری هستند و با حمایت این سازمان توانستهاند به شهرت برسند. یعنی پیشرفت زیاد و معروف شدن برای افراد عادی فوق العاده دشوار شده. اینها تا میتوانند دنیا را پر از نمادهای فراماسونری میکنند. این نمادها در بسیاری از نقاط دنیا و حتی در تابلوهای مترو تهران، کتب درسی مدارس ایران، سریال قهوه تلخ، لوگوهای صدا و سیما، تبلیغات ایرانسل، نمای بیرونی ساختمان مجلس شورای اسلامی که به شکل هرم ساخته شده، تعداد 33 پنجره مجلس، مطابقت گونیا و پرگار در عکس هوایی ساختمان مجلس، علامت ضربدر پشت رئیس مجلس، نقش ستاره داود در فرودگاه مهرآباد، هرمهای بازار هنر مشهد و … یافت میشوند.
12 .آفرین پسر خوب ایران .آفرین باز هم ادامه بده . از خراسان شمالی12
نظر خودتان را ارسال کنید